طنز | میپیچانیم علی برکه الله
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گروه طنزنویسان حوزوی
میپیچانیم علی برکه الله!
خدا پدر این پیامرسانهای داخلی را بیامرزد که به داد ما رسیدند؛ حالا اینکه هی پشت سر هم باید به روزرسانیشان کنیم عیبی ندارد؛ در عوض خدمت بزرگی کردهاند و آن اینکه ما را از شر گروهّهایی که به خاطر رودربایستی رفاقتی یا خانوادگی عضویده شدهایم، حداقل برای یک مدت خلاص کردهاند؛ چون تا یک مدت که هی میپرسند چرا عضو نشدی میگوییم، نداریم بعد که به اصرار همان پیامرسان را که گروه در آن تشکیل شده، نصب کردیم، وقتی میپرسند چرا پیام نمیدی، میگوییم: من بیشتر توی فلان پیامرسان فعالم و اسم یکی دیگر غیر از آنی که گروه در آن تشکیل شده را میبریم؛ مثلاً به ادمین گروهی که توی سروش آمده، میگوییم من بیشتر توی ایتا فعالم؛ به گروهی که توی ایتا فعال شده میگوییم من بیشتر توی آیگپم؛ به گروهی که توی آیگپ تشکیل شده میگوییم من بیشتر توی بیسفونم، به گروهی که توی بیسفون آمده میگوییم من بیشتر توی گپم و... خلاصه اینکه تا اطلاع ثانوی کار پیچاندن آسان شده است علی برکه الله.
فقط من از یک چیز میترسم و آن اینکه با این همه هیاهو آخر سر یک پیامرسان خارجی دیگر بیاید و کل ملت یکجا کوچ کنند آنجا و بعد خر بیار و باقالی بار کن(۱)؛ چون دیگر بهانهای برای عضو نشدن و پیام ندادن نداریم؛ میگویند همه اینجان. پس بهتر است فعلا نقد را غنیمت بشماریم و نهایت استفاده را ببریم./۸۴۱/پ۲۰۰/س
محمدرضا آتشین صدف
(۱) این مثل وقتی بهکار میرود که کسی با شخص پرزورتری روبرو میشود و ناچار حکم او را میپذیرد.